گاهی اوقات این واژه‌ها هستن که احساسات آدم رو گسترش میدن

 مثلا وقتی تو خلوت خودت تنها میشی،حس میکنی یه باری روی قلبت سنگین شده

ولی فقط همینه،یه حس غم عجیب

اولین بار وقتی این حس سراغ آدمی میاد،به دنبال دلیل این حال ناخوش میگرده

تا به کلمه‌ای میرسه که بهش میگن غربت

«غربت» درجه عمیقی از دلتنگیه و «غریب» آدم تنها و جامونده است

غربت مفهوم تنهایی و دلتنگی رو چند برابر میکنه

من بهش میگم جادوی کلمات

وقتی که یک کلمه به یک حس معنایی ده برابر میده...