فکر میکنم هر کسی که مینویسه یبار این سوال ازش پرسیده شده.چرا انقدر مینویسی؟خسته نشدی از بس کتاب خوندی؟یکی مثل من که از بچگی هر جا میرفتم یه دفتر سررسید همراهم بود،هی ازم پرسیدن این چیه و توش مینویسی.و هر بار کلی با ذوق براشون از ایده ها و داستانام گفتم،خیلی بهش فکر کردم.

چون نوشتن بخشی از وجود نویسنده است.روح تنوع طلب یا بهتر بگم بی نهایت طلب بعضی آدمها فقط با نوشتن آروم میشه.چون هر چقدر هم که بنویسی هزاران حرف نزده،هزاران داستان ننوشته،هزاران هزار سبک مختلف هست که هیچوقت خدا تموم نمیشه و آدم میتونه انقدر بنویسه که به اندازه هزاران ابدیت بی انتها وقتش رو پر کنه.میتونه هزاران سرزمین کشف نشده خلق کنه.این خودش یک معجزه است!

برای یک نویسنده هیچ چیز ازین بهتر نیست که آشوب های ذهنیشو با نوشتن آروم کنه.به نظرم اولین دلیل یک نویسنده برای نوشتن،نیاز خودشه برای زدن حرفهایی که شاید هیچوقت نتونه بزنه...



شما چرا عاشق نوشتن هستید؟!