خاطرات زندگی یک نویسنده

مینویسم تا یادم بماند...

هیچ چیز حالمان را خوب نمیکند

+ ۱۴۰۱/۸/۲۸ | ۱۱:۰۷ | •miss writer•

دیگر برای شرح آنچه بر من می‌گذرد واژگانی ندارم. شب و روز چشم می‌دوزم به زبان و قلم دیگران تا شاید کسی به اتفاق حرفی بزند تا آنچه بر من می‌گذرد را شرح دهد و من فقط بگویم : من هم...

(از کانال تلگرام مهریاد کیارسی، با هم نوایی محزون تار در پس زمینه ی دستنوشته)

خوب می‌شود حال دلمان؟

+ ۱۴۰۱/۸/۲۲ | ۱۱:۲۴ | •miss writer•

برای تو،برای چشمهایت

برای من،برای دردهایم 

برای ما،برای این همه تنهایی 

ای کاش خدا کاری کند....

 

شاملو

آبی دوردست

+ ۱۴۰۱/۸/۱۷ | ۲۱:۵۲ | •miss writer•

من به چشمهای بیقرار تو قول میدهم،ریشه های ما به آب شاخه های ما به آفتاب می‌رسد. ما دوباره سبز می‌شویم 🌱

از استاد قیصر امین پور

ادامه دارد

+ ۱۴۰۱/۸/۱۲ | ۱۲:۳۳ | •miss writer•

میوه ی پیروزی هر وقت برسد شیرین است، حتی اگر آن موقع، دیگر مایی نباشد...

سکوت زبان آرام رنج است

+ ۱۴۰۱/۸/۱۰ | ۱۰:۴۳ | •miss writer•

سکوت زبان آرام رنج است، هنگامی که کلام در رساندن پیام عاجز می ماند. و آنجا که نثر در وصف حالمان ناتوان است، شعر به یاری زبان می آید. و چقدر این چند بیت، خوب حال آدم های این روز ها را وصف میکند:

آنکس که بداند و بخواهد که بداند

خود را به بلندای سعادت برساند

آنکس که بداند و بداند که بداند

اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

آنکس که بداند و نداند که بداند

با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند

آنکس که نداند و بداند که نداند

لنگان خرک خویش به مقصد برساند

آنکس که نداند و بخواهد که بداند

جان و تن خود را ز جهالت برهاند

آنکس که نداند و نداند که نداند

در جهل مرکب ابدالدهر بماند

آنکس که نداند و نخواهد که بداند

حیف است چنین جانوری زنده بماند

دُژَم

+ ۱۴۰۱/۸/۶ | ۱۳:۲۴ | •miss writer•

کلمه ای پارسی است به معنای خشمگین و اندوهگین، آنجا که فردوسی میگوید:

چو بشنید رستم دُژَم گشت سخت 

بلرزید بر سان برگ درخت 

گاهی کلمات خوب حال آدمی را وصف می کنند. دژم گشته ایم، حالت غمگین و خشمگین این روزهای ما...به هیچ چیز فکر نمیکنیم و هیچ چیز واقعا حالمان را خوب نمیکند...

 

 

 

 

about us

میترا هستم،خانوم نویسنده
اینجا براتون از دنیای جادویی داستان میگم
گاهی هم از روزمرگی هام براتون مینویسم.