بازی تقلید...
یا اسم دیگهاش The imitation game درباره زندگی آلن تیورینگ بود. کسی که اولین بار به این نتیجه رسید که،مغز انسان برای انجام کارهای محاسباتی در زمانی کوتاه و با احتمالات فراوان واقعا ناتوانه.پس به فکر طراحی یک ماشین افتاد که بتونه تمام این احتمالات رو در زمان کوتاهی محاسبه کنه.
تمام این اتفاقات در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میفته،زمانی که آلمان با یک ماشین فوق پیشرفته به نام انیگما کدهای دستوری رو رمز گذاری میکنه و برای هواپیماها و ناوبرها میفرسته.ماهیت این کدها تا اون زمان کشف نشده بود و هر روز کدهای جدید اعلام میشد.پس فرصت برای تحلیل و شکستن این کدها از زمانی که اعلام میشد خیلی کم بود.
راستش این قصه خیلی طولانیه فقط چند تا نکته که به نظرم خیلی جالب بود رو براتون میگم و میرم:
۱_اشاره تیورینگ به این موضوع که:اگه چیزی متفاوت از شما فکر میکنه به این معنا نیست که فکر نمیکنه،خیلی برام جالب بود.ما همیشه دیگران رو متهم میکنیم به احمق بودن،متوهم و فانتزی بودن.به یک دلیل طبیعی که همه انسان ها ازش رنج میبرن و اون«تمایل به دیده شدن و مهم بودن»هست.این برای کسی که از بچگی مورد آزار بوده یک نکته عینی و اثبات شده است.شاید کمتر کسی پیدا بشه که بفهمه.یا حداقل اونقدر آگاه باشه که خودشو به«نفهمیدن»نزنه و اینو قبول کنه.قبول کنید انسانها آدمای ضعیفی هستن ؛)
۲.«چرا مردم از خشونت استفاده میکنن؟چون براشون لذت بخشه»حالا شما اگه در برابرش واکنش نشون بدید و این حس لذت رو براشون به وجود بیارید اونام به کارشون ادامه میدن،اما اگه جیغ نزنید،داد نکشید و بحث نکنید و به جاش لبخند بزنید لذتی که اون آدم از آزار رسوندن شما میبرده ته میکشه و انگیزهاش برای رفتار خشونت آمیز از بین میره.یعنی با یه سکوت چند دقیقهای و یه لبخند میتونید کارو تموم کنید.
(من خودم اینو قبول ندارم،چون پنهان کردن احساسات واقعی و دردی که میکشیم خیلی سخته،نمیشه همیشه سکوت کرد.گاهی هم باید یه مشت بزنی و خودتو از خشم رها کنی،همیشه هم سکوت چارهساز نیست...)
۳.«گاهی وقتا همین مردمی که کسی هیچ تصوری ازشون نداره کارایی میکنن که کسی نمیتونه تصورش رو بکنه»توضیحی نیاز نداره :)
۴.دنیا رو نجات بدی اما به جرم همجنسگرایی محکوم به مرگ باشی...و در نهایت از افسردگی دست به خودکشی بزنی...چیزی درباره chemical castration شنیدید؟آخه تو کتم نمیره -_- طرف دنیا رو از جنگ نجات داده این همه سال زحمت کشیده،بعد به خاطر همجنسگرایی بدبختش کردن.
۵.«آیا ماشینها میتونن مثل انسانها فکر کنن؟»گفت و گوی آخر خیلی خیلی جالب بود اونقدر که دوباره و دوباره نگاه کردم تا خوب به ذهنم بسپارمش.
وقتی اونجوری آلن تورینگ مردش خیلی ناراحت شدممم
اونجا که نشون داد اواخر زندگیش چ بلایی سرش اومده دلم شیکست :(
حتی برای بار دوم که این قسمت رو دیدم و میدونستم که زنده میمونه بازم گریه کردم!
عاشق بازیگرشممم خیلی خوبه اصن
من این فیلموخیلی وقت پیش دیدم وخجالت میکشم بگم اصلاپایانشویادم نیست اصلاااا😂
ولی دوتاازعشقام توش بازی میکنن بندیکت وکایرانایتلی💖
شرلوکشم که دیگه نیازی به تعریف نداره!همیشه الگوی من بوده:)
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
رفت بالای لیست بلند بالای فبلمایی که باید ببینم.
درباره مورد دو: به نظر من جواب خشونتو میشه با شوخی داد. البته خشونت روحی و زبانی. میتونی یه جوری باهاش شوخی کنی، یا طعنه بزنی، که به عصباش این پیامو بده: تو واقعا اح.قی و این خیلی برای من خنده داره.
برا من جواب میده :)
راستی..به الهام از شما رفتم دنبال درست کردن نشریه برای مدرسه. فکر کنم یه دو ماهی دوندگی از این دفتر به اون دفتر پیش روم باشه :)) ولی ارزششو داره.