دنیای وارونه،دنیای نابرابر...
+
۱۳۹۸/۱۰/۲۱ | ۱۴:۰۶ | •miss writer•
اسیرِ سایه ی نحسی شدیم به اسمِ "غم"
اسیر سایه ی شومی که سال ها
پا به پای عمرمان قدم گذاشت و ماند و نرفت؛
زدند و زخمش روی جسممان ماند،
کشتند و غَمَش روی دلمان ماند،
پرواز کردند و غمِ سقوطشان لرزه به تنمان انداخت،
صبح به صبح،
چشم باز کردیم و شنیدیم
اخبارِ منحوسی را که ریشه به قلبمان زد،
ما
گرفتاریم
به پرواز های از مبدا معلوم
تا مقصدی نامعلوم،
دچاریم
به اضطراب های منتهی شده به تلخی،
به خوشی هایی که هنوز از راه نرسیده فراموششان میکنیم،
توی این برهه از تاریخ،
توی این عصرِ غم آلود،
نامِ مارا،
نامِ این روز های ما را بنویسید
"رنجی که تمام شدنی نیست"!
متن از:محمد ارجمند
+همه برابرند اما عدهای برابرترند...
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.