پسری که زنده ماند!
. . .
انصاف نبود بدون یادآوری این تاریخ برای مدتی از بیان دور بشم.
امروز 3مرداد تولد دنیل ردکلیف بازیگر سری هری پاتر...31 سالگیش مبارک!
برای طرفداراش و برای کل پاترهدا تا ابد همون دانش آموز مدرسه هاگوارتز باقی میمونه.حتی اگه 31 سالش شده باشه.
وقتی اولین قسمت از کتاب هری پاتر چاپ شد،من به دنیا نیومده بودم،وقتی آخرین قسمت از سری فیلم هاش اکران شد من 11 سالم بود.طبیعتا باید سال اولی مدرسه هاگوارتز میشدم.ولی خب...جغدی که واسه من قرار بود نامه رو بیاره به خاطر مسافت زیاد بین راه تلف شد.پس من در عالم بی خبری از همه این داستانا تو همون سن اولین کتابش رو،که دوستم از کتابخونه امانت گرفته بود،خوندم.بدون اینکه از نویسنده یا میزان شهرت کتابش خبر داشته باشم.
فکر کنم سر این موضوع اولین بار با ویدا حرف زدم.این شد که با هم صمیمی شدیم و پاترهد شدیم.(و بعد سایر پله های ترقی رو همزمان با هم طی کشیدیم خخخ)
مثلا یهو یادت بیاد و با خودت بگی:اوه!منم یک ماه دیگه 21 سالم میشه و یکسال جوونتر میشم.در صورتی که بازیگر مورد علاقه ام از جوونی وارد بزرگسالی شده و این یکم سیم پیچی های مغز رو مختل میکنه.تهش ممکنه یه «چه زود گذشت» یا همچین چیزی بگم و برگردم سراغ کارم ولی خب من یادم نمیره.من تو همون نوجوونی با جدیت رمانتیک گونه ای اهمیت خلق اثر رو درک کردم و نوشتن رو شروع کردم و تا همین الان هم حفظ کردم.
خلق یک دنیای جدید کار آسونی نیست،ولی دلم میخواد بتونم یه دنیای شگفت انگیز دیگه،بین صدها دنیایی که تا الان خلق شده،برای نوجوونا و جوونا بسازم.همش با خودم میگم:دنیا به اندازه کافی پر از منطق و فلسفه و هزاران هزار قانون دیگه هست.نمیشه یه جایی باشه که موقع خستگی بهش پناه ببریم؟جایی که روزمرگی و تنش های یک زندگی معمولی توش نباشه؟جایی که همش از واقعیت حرف نزده باشن؟
بی هوا یاد این جمله افتادم «اگر هنر نبود حقیقت همه ما را میکشت» فکر کنم از نیچه.منظورم اینه دقیقا.یک جایی توی زندگی آدم بالاخره از واقعیت ها خسته میشه و اونجاست که قصه ها میان و بشریت رو نجات میدن.فکر میکنم رسالت نویسنده همین باشه:نجات بشریت
منم دیروز استوری گذاشتم برای تولدش. این روزا که قرنطینه ام نشستم و ازاول فیلم هاشو دارم میبینم.
یه سایت پیدا کردم که نامه های هاگوارتز شخصی سازی میکنه و میفروشه منم چندروز پیش سفارش دادم 👌🏻
میدونی من از کتاب های تخیلی ویا فیلم های تخیلی که یهو مثلا دایناسور وارد کادر دوربین میشه هیچ حسی پیدا نمیکنم و به راحتی میتونم کانالو عوض کنم اما هری پاتر اولی فیلم تخیلی بود که به شدت جذبش شدم
کتابش رو نتونستم بخونم ولی مجموعه فیلم هاش رو دو بار دیدم.
برای اولین بار که مجموعه سینمایی هری پاتر پخش میشد در زمان تماشا وارد یه دنیای دیگه میشدم.
طوری که مادرم باید چندین بار صدام میکرد.
امید
امییید
امیییییید
بعد یهو از عالم هری می اومدم بیرون.
بازیگر مورد علاقه من اون دختر خانم بود که اسمش هرمیوم بود.
تولد خود شخصیت هری و رولینگ پنج روز دیگست، و پیشاپیش اونم مبارک...
+جغد بیچاره! البته حداقل نامه شما ارسال شد براتون. مال من توی اداره پست جادویی بی نظم ایران گم شد به گمونم :|
آره دیگه. مثلا تصور کن وزارت سحر و جادوی انگلستان مجبور بود به همه دنیا نامه رو بفرسته...هرج و مرج می شد. به احتمال زیاد توی ایران هم نمایندگی دارن که کارا راحتتر و سریعتر پیش بره
منم سر تولدش نشستم یه بار دیگه (فکر کنم برای پنجمین بار؟!) هری پاتر رو دیدم ❤️
(:
کلی تجدید خاطره شد 😅
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
هری پاتر؟!
بهترین ، بهترین ، بهترین