من میگم: ببینید رودکی درست میگه « هموار خواهی کرد گیتی را؟ گیتی‌ست، کِی پذیرد همواری؟»

یا اینکه «همه ما حق داریم در راهی که انتخاب میکنیم قدم برداریم»

یا «اگه ضرری نمیرسونه، پس راهم را ادامه میدم»

میگم «نه، یعنی نه! آخه ببین همینی‌ام که هستم!»

ولی دنیا اینطور به نظر میرسه، که همه حق انتخاب دارن الا من! چرا گاهی بیش از حد حس گناه میکنم؟ کجای راه اشتباه بوده؟ حقیقتا از این خودخواهی آدم‌ها، و از شنیدن حرف‌هایی که مجبورم با خودم تکرار کنم تا بتونم روزا دوباره قوی شروع کنم، خسته شدم.