خاطرات زندگی یک نویسنده

مینویسم تا یادم بماند...

تعطیلات آخر هفته

+ ۱۳۹۹/۴/۱ | ۱۱:۳۹ | •miss writer•

داستان جدیدم رو بخونید از این لینک در سایت مدرسه نویسندگی :)

پشت بام

+ ۱۳۹۹/۳/۱۸ | ۱۵:۱۹ | •miss writer•

قفل کشویی را بعد از ده دقیقه زور زدن توانستم باز کنم.با خستگی ناشی از بالا آمدن از ده طبقه عرق روی پیشانیم را با پشت آستینم پاک کردم.در را با پا محکم هل دادم که با صدای بدی باز شد و محکم به دیوار خورد.هوا بوی نم باران میداد. بویش را موقع نفس کشیدن حس میکردم.سرم را بالا گرفتم و به آن باریکه نور ضعیفی که از بین توده ابرهای خاکستری و به هم پیوسته بیرون آمده بود نگاه کردم.دستم را سایه بان چشمهایم کردم.به دنبال مکانی مناسب روی پشت بام چشم گرداندم.دست چپ،درست پشت یکی از دودکش های بلند هاله ی سیاه و درازی را دیدم که با نسیم ملایمی که میوزید آرام جابه جا میشد.عینکم را از توی جیبم درآوردم و پرز دستمالی که روی شیشه چسبیده بود را با گوشه ی پیراهنم پاک کردم.با واضح شدن تصویر آدمی که لبه ی پشت بام ایستاده بود.بی اختیار داد زدم:آهای چه غلطی داری میکنی اون بالا؟...

continue

میز عشاق

+ ۱۳۹۹/۲/۲۵ | ۱۵:۴۱ | •miss writer•

میشه گفت این اولین داستان عاشقانه‌مه😂😂نوشتن به این سبک‌ برام خیلی سخت بود.سعی خودمو کردم به هر حال.اگه دوست داشتید میتونید از لینک زیر داستانم رو بخونید.


این لینک رو میگم.

کاکتوس

+ ۱۳۹۹/۲/۲۰ | ۱۸:۱۷ | •miss writer•

میتونید داستان من رو از لینک زیر بخونید.خوشحال میشم اگه نظری دارید برام بنویسید زیر پست داستانم :))

 

"این لینک"

about us

میترا هستم،خانوم نویسنده
اینجا براتون از دنیای جادویی داستان میگم
گاهی هم از روزمرگی هام براتون مینویسم.