خاطرات زندگی یک نویسنده

مینویسم تا یادم بماند...

خوب می‌شود حال دلمان؟

+ ۱۴۰۱/۸/۲۲ | ۱۱:۲۴ | •miss writer•

برای تو،برای چشمهایت

برای من،برای دردهایم 

برای ما،برای این همه تنهایی 

ای کاش خدا کاری کند....

 

شاملو

آبی دوردست

+ ۱۴۰۱/۸/۱۷ | ۲۱:۵۲ | •miss writer•

من به چشمهای بیقرار تو قول میدهم،ریشه های ما به آب شاخه های ما به آفتاب می‌رسد. ما دوباره سبز می‌شویم 🌱

از استاد قیصر امین پور

ادامه دارد

+ ۱۴۰۱/۸/۱۲ | ۱۲:۳۳ | •miss writer•

میوه ی پیروزی هر وقت برسد شیرین است، حتی اگر آن موقع، دیگر مایی نباشد...

سکوت زبان آرام رنج است

+ ۱۴۰۱/۸/۱۰ | ۱۰:۴۳ | •miss writer•

سکوت زبان آرام رنج است، هنگامی که کلام در رساندن پیام عاجز می ماند. و آنجا که نثر در وصف حالمان ناتوان است، شعر به یاری زبان می آید. و چقدر این چند بیت، خوب حال آدم های این روز ها را وصف میکند:

آنکس که بداند و بخواهد که بداند

خود را به بلندای سعادت برساند

آنکس که بداند و بداند که بداند

اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

آنکس که بداند و نداند که بداند

با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند

آنکس که نداند و بداند که نداند

لنگان خرک خویش به مقصد برساند

آنکس که نداند و بخواهد که بداند

جان و تن خود را ز جهالت برهاند

آنکس که نداند و نداند که نداند

در جهل مرکب ابدالدهر بماند

آنکس که نداند و نخواهد که بداند

حیف است چنین جانوری زنده بماند

دُژَم

+ ۱۴۰۱/۸/۶ | ۱۳:۲۴ | •miss writer•

کلمه ای پارسی است به معنای خشمگین و اندوهگین، آنجا که فردوسی میگوید:

چو بشنید رستم دُژَم گشت سخت 

بلرزید بر سان برگ درخت 

گاهی کلمات خوب حال آدمی را وصف می کنند. دژم گشته ایم، حالت غمگین و خشمگین این روزهای ما...به هیچ چیز فکر نمیکنیم و هیچ چیز واقعا حالمان را خوب نمیکند...

 

 

 

 

چند نقل و قول از آلبر کامو

+ ۱۴۰۱/۷/۳۰ | ۱۴:۴۹ | •miss writer•

+کم اند کسانی که با چشمشان می بینند و با مغزشان فکر می کنند.

+ اگر نتوان آزادی و عدالت را یکجا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می کنم تا بتوانم به بی عدالتی اعتراض کنم.

+ ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمیبینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم.

+ کسانی که مدعی اند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند، سرانجام به این نتیجه می رسند که همه را باید کشت.

برای آزادی خودت هم که شده، کتاب بخوان.

about us

میترا هستم،خانوم نویسنده
اینجا براتون از دنیای جادویی داستان میگم
گاهی هم از روزمرگی هام براتون مینویسم.