کنار پنجره خیس یک کافه دنج نشسته بود و به رفت و آمد مردم خیره نگاه میکرد ته چشمهای قهوه ای رنگش هیچ حسی نبود.نه خوشی و نه دیگر غم.دستش را زیر چانه اش زده بود و عطر گرم فضای کافه را آهسته میبلعید.هجوم خاطرات به ذهنش باعث شد قطره اشکی از گوشه چشمش بی اختیار بلغزد و پایین بیفتد.با نگاه بی حس افتادن قطره اشک روی سطح بخار گرفته دمنوشش را دنبال کرد و دوباره بی هدف به پیاده روی شلوغ و آدم هایش زل زد.گوشه دیگر کافه پسری جوان لیوانها را با دستمالی سفید رنگ برق می انداخت و زیر چشمی دختر مو مشکی که کنار پنجره نشسته بود را نگاه میکرد.احساس کرد چشمهایش خیس شده.دستش از حرکت ایستاد و دخترک را نگاه کرد اینبار مستقیم و بی خجالت.بعد از مکثی کوتاه سرش را پایین انداخت و به سمت گرامافون قدیمی رفت حلقه کاست را رویش گذاشت و سر کارش برگشت.دختر سرش را آهسته به پنجره تکیه داد و نوای دل انگیز آهنگ در فضا پیچید...
بیایید حال خوبمان را با هم شریک شویم...
مثل تمام این سالها که با آمدن مهر غر غر میکنیم
بیایید امسال مهر را با این حرفها تلخ نکنیم
البته نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و بچه مدرسه ای های فامیل
را اذیت نکنم :)
اما در این مورد با دانشجوهای عصبانی که یک شهر دیگر میروند
نمیتوان شوخی کرد.
آنها در روزهای سرد که میرسند خانه بوی غذایی فضای خانه شان را
پر نکرده. کسی هم منتظرشان نیست و خسته نباشید بهشان نمیگوید
به شکل خیلی غریبانه قیمه ی سلف را گرم میکنند کنار بخاری میشینند
و به تنهایی گاهی هم کنار هم اتاقی های جیغ جیغو و نق نقویشان قیمه میخورند... میدانم خیلی شاعرانه نیست...
اما فکر کن بعد از یک روز خسته کننده رفیق همیشه همراهت بعد از آخرین کلاس موقع غروب بگوید: پایه ای برویم همان جای همیشگی؟
و تو کمی فکر میکنی و در دلت گور بابای هر چی درس و دانشگاس نثار میکنی
و میروید همان جای همیشگی.یک نوشیدنی گرم میخورید و به ترمک هایی که پاتوقتان را روی سرشان گذاشته اند میخندید و مسخره شان میکنید.
با خودت فکر میکنی اوایل که اینجا می آمدید تعدادتان بیشتر بود
مجبور میشدید دکور کافه را به هم بزنید تا همتان کنار هم جا شوید
اما حالا از آن جمعیت فقط یک نفر باقی مانده
همان یک رفیق هم کافی ست!
میدانی!
این حرفها نه خیلی شاعرانه است نه نیازی به تشبیه و استعاره دارد.
اینکه کنار رفیقت
راه رفته را برگردی و کل راه را بخندید
در شهری غریب واقعا نعمت است!
!!!Happy my birthday
شهریوری که باشی
روز تولدتو باید خودت به خودت تبریک بگی
چون همه یادشون میره
یک شهریوری میخنده حتی اگر غم داشته باشه
یک شهریوری دوست خواهد داشت حتی اگر شکست خورده
یک شهریوری اعتماد میکنه حتی اگر خیانت دیده باشه
یک شهریوری رفیق میمونه با همه نارفیقی ها
یک شهریوری دستت رو میگیره حتی اگر تو اوج رهاش کردن
یه شهریوری سرش تو کار خودشه
ولی هیچ وقت فک نکن سر از کارات درنمیاره !
تک تک حرکت اطرافیانشو میبینه و تجزیه تحلیل میکنه ! حتی کوچیکترینشو !
ولی چون نمیخواد خرابت کنه به روت نمیاره …!
یه شهریوری بی دریغ مهر میورزه،
مهربونیو جوری در حقت تموم میکنه که ندونی چه جوری جبران کنی،
اما لازم نیست کار سختی انجام بدی، فقط کافیه خوبیاشو ندیده نگیری و ترکش نکنی
مثبتِ 100...
5 ماه همراهی
و خوندن خط خطی ها
خاطرات
داستان ها
و دست نوشته های خانوم نویسنده!!
ممنون از همه خواننده ها
دنبال کننده ها
ناشناس ها
لایک کننده ها
خوانده ها و کامنت نگذاشته ها
اعصاب خورد ها ودیسلایک کنندگان
و همه کسانی که بهم قوت قلب دادن


