خاطرات زندگی یک نویسنده

مینویسم تا یادم بماند...

یه روز کاملا معمولی...

+ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴ | ۱۳:۳۲ | •miss writer•

امروز یه نمایشگاه بود تو دانشگاه تو مایه های بازارچه کارآفرینی.به جز غرفه هایی که مال بچه ها بود(یعنی محل کسب و کار دانشجوها)،یه زمین هم داشت مارو پله بود.چقدر خندیدیم با بچه ها رفتیم بازی کردیم.:)))
یه صندلی درست کرده بودن بچه های مهندسی رفتیم روش نشستیم یه پسره اومد توضیح داد که چجوریه و اینا.البته هنوز کارشون ناقص بود.من کلا داشتم نگاش میکردم که خدایا من اینو کجا دیدم؟
آخرشم تو دلم موند بپرسم ازش.احتمالا روزی که رفتم واسه تست تئاتر اونجا بوده.
خلاصه که اینجوری بود.رفتیم که واسه کلاسای بعد از ظهر یکم انرژی کسب کنیم. :)

پویش موثر ترین وبلاگ ها

+ ۱۳۹۷/۱۲/۴ | ۲۳:۳۳ | •miss writer•

هر سال شرکت بیان یه سری وبلاگ به عنوان وبلاگ برتر معرفی میکنه.
ولی معیار های انتخاب وبلاگ برتر نشون دهنده محتوی عالی مطلب یا تاثیر گذاری بر خواننده ها نیست.
به همین خاطر وبلاگ ((نون و القلم..)) یه چالش یا همون پویشی رو راه انداخته بین بچه ها که به کمک معرفی وبلاگای موثر
و آمار گیری از بین وبلاگایی که معرفی شده یه نتیجه ای بگیریم و خودمون بچه های خوش نویس بیان رو پیدا و معرفی کنیم.


قواعد و قوانین!

1. شروع این پویش از "۹۷/۱۲/۰۱" و پایان این پویش "۹۷/۱۲/۲۸" هست


2. ترجیحا ۸ وبلاگ و اگر خواستید بیشتر یا کمتر معرفی کنید حداقل یکی و حداکثر ۱۴ وبلاگی که به لحاظ محتوا و تاثیرگذاری بر فکر و قلب شما، مد نظرتون هست رو با لینک دادن معرفی کنید... و چند جمله ای هم در مورد هر کدوم از وبلاگ‌هایی که معرفی می‌کنید شرح و توصیف بنویسید.


3. ترجیحا از ۸ نفر نفر دعوت کنید (در غیر این صورت ۱ تا ۱۴ نفر) تا در این پویش شرکت کنند.


4. حتما عنوان مطلبتان "پویش موثرترین وبلاگ ها" باشد.


5. ترجیحا این مطلب پویش جزو مطلب ثابت وبتون باشه تا پایان پویش (البته این قاعده اختیاری هست).


6. هر کسی در این پویش شرکت کرد ذیل این مطلب (کلیک کنید) یک نظر عمومی بگذاره و اعلام کنه که مشارکت کرده تا بعدا برای آمارگیری از موثرترین وبلاگ‌ها بدونیم چند نفر مشارکت کردن( ترجیحا اگر لینک مطلبشون رو هم بذارن بهتره)


7. هیچ اشکالی نداره اگر دوستتون کسی رو معرفی کرد شما هم اگر اون شخص رو موثر می‌دونید معرفی کنید... چون قرار هست در پایان پویش موثرترین‌های سال ۹۷ رو معرفی کنیم.


8. اینها کلیات قواعد بود... در جزئیات دوستان مختارند... و از خلاقیت خودشون می‌توانند استفاده کنند... منتهی هر کسی در چالش شرکت کرد لینک این مطلب رو هم در وب قرار بده تا دیگران از قواعد و هدف این چالش آگاه باشند.

---------------------------------------------------

و اما میرسیم به معرفی وبلاگ ها.من تعداد وبلاگایی که میخونم زیاد نیست خیلی.ولی چندتا وبلاگ هست که به طور مرتب پیگیرشون هستم و مطالب جدیدشونو دنبال میکنم.وبلاگهایی که نام برده ام به ترتیب خاصی نیستن:


1.آقای سر به هوا:روزنوشتهاشو خیلی با دقت و ریز جزئیات مینویسه.نوشته های جدیشم با یه طنز خاصی مینویسه.


2.دچار باید بود:اصلا اسم وب رو ادم میبینه کیف میکنه.قلمش خیلی دقیقه و کاملا مشخصه برای هر مطلبی که مینویسه کلی وقت میزاره.من عاشق کسایی ام که برای چیزی که بهش علاقه دارن وقت میزارن.


3.یک مرد!:بسیار ریز بین با دقت صبور وکاملا منطقی...یک پدر نمونه :)


4.قدح:کم مینویسه ولی همونم عالیه.شعرایی که فلبداهه میگن خیلی جالبه.همیشه هم اول کامنتهاشون سلام داره :)


5.نئو:خلاقیت فراوان و قوه تخیل عالی!داستانای کوتاهی که مینویسه گاهی فکر میکنم واقعیه!یک وبلاگ خفن ناک!


6.بلوچ الف:قبلنا فعالیتش بیشتر بود.ولی الان کمتر شده.عکسایی که گذاشته خیلی قشنگه.سعی کرده فرهنگ بلوچ رو زنده نگه داره و به نظرم موفق هم شده!


7.آسمانم:ایشون هم کم فعالیت شدن اخیرا.ازون وبلاگاس که ساعتها میتونی توش دور بزنی و خسته نشی.


8.شهر زیتونی من:یک نویسنده با احساسات سیاسی!و لطیف!وبلاگی که با یک پستش کلی مطلب خوب مینویسه.


9.نوشته های خودمونی احسان:از اسمش مشخصه دیگه.نوشته هاش خودمونیه.یعنی وقتی میخونی حس میکنی تو رو مخاظب قرار داده.علاوه بر مطالب جالبی که میزارن و گفت و گوهاشون با بچه ها مشاور بسیار خوبی هستن!


10.آقا گل:انقد سر نزدم به وبلاگش یادم رفته چی مینوشت :/

ولی هر وقت یه پست میزاره فوری میرم میخونمش.و این یعنی مطالبش اندازه کافی عالی هست که نظر یه ادم سخت پسندی مثل منو جلب کرده.


به به!عجب روز برفیه خوبی!...

+ ۱۳۹۷/۱۱/۱۶ | ۱۳:۳۸ | •miss writer•

1.اول یه نگاهی به آمار وبلاگ بندازیم!ببخشیدا!

در عجبم!
روزنوشتام بیشتر از بقیه مطالب بازدید و کامنت دارن
روزایی که دلنوشته و #جدی-بی اعصاب میزارم
آمار بازدید وبلاگ میره بالا!
فکر نمیکردم کسی حوصله خوندن روزنوشت های طولانی رو داشته باشه!
و یه چیز دیگه بر عکس تصورم روزای آخر هفته بازدید کمتری دارن!
خودتون بگید بچه ها قضیه چیه؟ :/
من بیشترین انرژیمو واسه مطالب خودنویس و داستانایی که مینویسم میزارم
نمیدونم چرا بازدید از داستان انقدر کمه؟
واقعا نمیخونید یا حال ندارید کامنت بزارید؟
اگه چیزی رو منتشر میکنم یعنی حتما به نظر شما برای بهتر شدن نوشته هام نیاز دارم!
وگرنه تو پیش نویس هام ذخیره میکردم!

2. -:به به!عجب برفی اومده!
   +:جون میده واسه رفتن زیر پتو!
    -:موافقم!
تصویر کاملا گویا ست!



3. تا حالا دقت نکرده بودم چقدر شبیه این کاراکترم! 
و یکی دیگه به اسم سارا اندرسون.البته وقتی موهام کوتاه بود قبلا خیلی شبیه ش بودم.


من هیولا نیستم!(3)

+ ۱۳۹۷/۱۱/۱۱ | ۲۱:۰۴ | •miss writer•

سلام دوستان!!

بعد چند ماه یه پارت جدیدو کامل کردم به همت و تلاش!ماجرای داستان درباره یه دختر بود که به خاطر پدر و مادرش مجبور میشه پیش عمه اش زندگی کنه یه مدتی.اتفاقای داستان از روزی شروع میشه که یه همسایه جدید میاد براشون و با خودش کلی دردسر میاره.حالا این بین دختر داستان هم درگیرش میشه و...

اگه میخواید قسمتای قبلو بخونید میتونید برید به قسمت موضوعات و من هیولا نیستم رو انتخاب کنید.

یا اینکه بزنید اینجا و مستقیم برید به صفحه داستان.

منتظر نظراتون هستم.

برید ادامه مطلب و لذت ببرید :)

continue

پشت کنکوریا...

+ ۱۳۹۷/۱۱/۱۱ | ۱۹:۲۲ | •miss writer•

چقدر سخته تو خونه یه پشت کنکوری داری
هیچ کاری نمیتونی بکنی که متقاعدش کنی
اگه بچه ها میگن هیچ رشته ای تو ریاضی بازار کار نداره
وضعیت مملکت فلانه و بهمانه
تو بیخیال!!
تو داری میری دنبال هدفت پس چرا انقدر تنبلی میکنی؟!
همه اینا رو که بهش میگم یه نگاه عاقل اندر سفیهانه میندازه بهم میگه:
تو خودت رفتی یه دانشگاه چرت با یه رشته چرت تر پس حرف نزن.
آقا رشته من چرته درست...دانشگاه تاپ هم نرفتم درست
ولی من دوست دارم رشته مو حتی اگه بازار کار نداشته باشه :(
چرا افکار بچه ها انقدر مایوسانه شده؟!
به خدا هر بار بابام دعواش میکنه من جاش غصه میخورم و سرکوفت میخوره بهم

عالی شد...

+ ۱۳۹۷/۱۱/۱۰ | ۱۳:۲۴ | •miss writer•

بله عالی شد!!
انقدر ننوشتم که دیگه دستم به قلم نمیره
و بدتر از همههههه
موضوع داستانمو یادم رفته
حتما میگید کدوم داستان؟!
بله خودمم دقیقا یادم نیست :/

سه تا داستان در دست تایپ دارم که اخریشو گذاشتم تو وب اسمش من هیولا نیستم هستش

امروز اومدم یه چپتر جدید بنویسم هیچی از ماجراش یادم نمیاد
ای بابا ای بااابااا اییی باااابااااا
همش تقصیر اون انتخاب واحد دیروزه مغزمو هنوز به بازی گرفته
هیچی عمومی نتونستم بردارم :(
خدا رو شکر واقعا ازین وضعیت
امروز ازون روزاس که اگه یه حرکتی نزنم قطعا از شدت بیکاری دیوونه میشم

about us

میترا هستم،خانوم نویسنده
اینجا براتون از دنیای جادویی داستان میگم
گاهی هم از روزمرگی هام براتون مینویسم.