خاطرات زندگی یک نویسنده

مینویسم تا یادم بماند...

با هم نوشتیم/1

+ ۱۳۹۹/۴/۲۱ | ۱۲:۳۷ | •miss writer•

خب خب خب...داستانی که با هم شروع کردیم،تموم شد.من کامنتهایی که گذاشته‌بودید رو چندبار خوندم و سعی کردم بین جمله‌ها ارتباط برقرار کنم.در نهایت یه داستان کوتاه از بطن این جملات بیرون کشیدم.ویرایشش کردم و تاداااان!بفرمایید!بخونید و به اشتراک بزارید.راحت باشید داستان خودتونه :)

continue

بیاید با هم بنویسیم/1

+ ۱۳۹۹/۴/۱۶ | ۱۱:۱۵ | •miss writer•

شاید شما هم تو بچگی اون بازی اسم رو انجام داده باشید.همونی که نفر اول یه اسمی میگفت و نفر بعدی از آخرین حرفش یه اسم دیگه و...

حالا میخوایم این بازی رو با هم انجام بدیم.منتهی به یک شکل نو!

من یه جمله مینویسم.خیلی کوتاه و ساده.اگه دوست دارید تو بازی نویسندگی شرکت کنید فقط کافیه یک جمله‌ی مرتبط با آخرین کامنت این پست بنویسید(ترتیب از بالا به پایینه،یعنی بالاییا قدیمی‌تر هستن)لازم نیست چیز خیلی عجیبی باشه.حتی اگه جمله‌ای به ذهنتون نمیرسه میتونید یه کلمه‌ی مشابه که با خوندن اون جمله به ذهنتون میرسه بنویسید.

بنابراین پست با هر کامنتی آپدیت میشه.شاید الان چیزی به ذهنتون نرسه.میتونید روش فکر کنید و بعد از چند روز دوباره سر بزنید.

شاید بگید اصلا هدف چی هست؟این یه تمرین نویسندگی خیلی جالب هستش.وقتی هیچ ایده‌ای برای نوشتن ندارید میتونید از ایده‌های دیگران استفاده کنید.معمولا پر و بال دادن به یه ایده‌‌ی کوچیک،یه متن خیلی خوب رو بهتون تحویل میده.

در نهایت من تمام جملات شما رو سر هم میکنم و ازش یه داستان کوتاه مینویسم.امضای زیر داستان میشه:گروهی از نویسندگان بلاگستان :)

کل اگر طبیب بودی سر خود دوا بکردی!

+ ۱۳۹۹/۴/۸ | ۱۲:۲۹ | •miss writer•

سه خبر خوشحال کننده ای که این اواخر شنیدم:

شیمی همه رو پاس کرد

کلینیکال همه رو پاس کرد

عه وا چقدر تو این یه هفته لاغر شدی!





تو یه هفته سه تا امتحان داشتم.بابتش انقدر استرس داشتم و حرص خوردم که حسابی وزن کم کردم و ریزش مو گرفتم.حالا خودم کم استرسی ام(؟) دوستام بدتر از من.حالا که فکرشو میکنم میبینم باید یه سریا رو کم رنگ کنم،از بس که به آدم استرس میدن.

من هیولا نیستم!(4)

+ ۱۳۹۹/۴/۷ | ۱۱:۵۷ | •miss writer•

برای خوندن داستان به ادامه مطلب برید

continue

امتحان مجازی؟!

+ ۱۳۹۹/۴/۳ | ۲۱:۴۰ | •miss writer•

یعنی نابود‌تر از سیستم آموزشی ما نیست؛

دانشگاه بعد عید بازه

فعلا بسته است

۱۷ خرداد بازه

از وسط مرداد باز میشه

۱۵ شهریور باز میشه

ترم آینده هم مجازی میشه😶

درس نابودیو در نظر بگیرید اندازه ۳واحد،امتحانش باشه ۲۰تا سوال تستی در ۱۱دقیقه.میگیم استاد حداقل تایم رو زیاد کن!میگه طبق استاندارد دانشگاه آکسفورده😶

شدم ۴۰٪😁بازم خوبه امیدوارم رحم کنه استاد و پاسم کنه.تازه غول مرحله آخر «کلینیکال پاتولوژی» مونده.

ازون طرف به معلمای مدارس گفتن سخت نگیرید و کسیو نندازید و همه درسا رو با نمره بالا دادن.ما دانشجوهای بدبخت کلا شانس نداریم :( استاد براش مهم نیست که وضعیت چطوره درسش رو میده و با افتخارم میگه:این ترم از همه ترما کامل‌تر درس دادم!!

حضور غیاب که همه انجام دادن(با اینکه گفته بودن اجباری نیست!)درسا رو هم کامل دادن،امتحانات هم که دارن در حد ارشد میگیرن.چی بود این آموزش مجازی واقعا؟!😖

تعطیلات آخر هفته

+ ۱۳۹۹/۴/۱ | ۱۱:۳۹ | •miss writer•

داستان جدیدم رو بخونید از این لینک در سایت مدرسه نویسندگی :)

about us

میترا هستم،خانوم نویسنده
اینجا براتون از دنیای جادویی داستان میگم
گاهی هم از روزمرگی هام براتون مینویسم.