همه این دورانو داشتن
استرس و افسردگی بعد از جدایی از والدین برای رفتن به دانشگاه
از بابام که داره بازنشسته میشه تا داییم حتی خودم
عادیه...
شما از یه محیط با برنامه مشخص وارد یه محیط جدید شدید که اصلا
برنامه و نظم خاصی نداره. :)))
تنها چیزیش که رویه نظمه ثبت نامه که متاسفانه نمیتونن تغییرش بدن.

سردرگم میشیم...بارها به انتخابمون شک میکنیم و دودل میشیم...
نمیدونیم به حرف عقلمون باید توجه کنیم یا به ندای دلمون...
خلاصه هر چی به زمان رفتن نزدیک بشید استرستونم بیشتر میشه
و این دلهره تا یک هفته بعد از مستقر شدن تو خوابگاه ادامه پیدا میکنه
بعد از یک هفته کم کم میفتید رو روال کار...این مدل زندگی کردن کم کم 
براتون عادی میشه و شرایط رو راحت میپذیرید.
اما اینو بدونید هر چقدر بیشتر به خودتون سخت بگیرید و فک کنید 
دانشگاه یه چیز خاصه و باید جور خاص رفتار کنید سخت تر میشه براتون
رمز موفقیتتون فقط یه چیزه : خودتون باشید.

اگه درس خوندنو دوست دارید بیفتید دنبال درس.اگه کارای هنری دوست دارید برید دنبالش.

چون به هر حال این دوران میگذره.نکنه یه وقت واستون پشیمونی بمونه!
خلاصه...راز موفقیتو گفتم بهتون دیگه...خیلی هم استرس ندید به خودتون همه چیز حل میشه...زمان خیلی چیزا رو درست میکنه.
+از اندک ترم بودن شرمسار نباشید...ما همه یک روزی اندک ترم بوده ایم :)