امروز یه نمایشگاه بود تو دانشگاه تو مایه های بازارچه کارآفرینی.به جز غرفه هایی که مال بچه ها بود(یعنی محل کسب و کار دانشجوها)،یه زمین هم داشت مارو پله بود.چقدر خندیدیم با بچه ها رفتیم بازی کردیم.:)))
یه صندلی درست کرده بودن بچه های مهندسی رفتیم روش نشستیم یه پسره اومد توضیح داد که چجوریه و اینا.البته هنوز کارشون ناقص بود.من کلا داشتم نگاش میکردم که خدایا من اینو کجا دیدم؟
آخرشم تو دلم موند بپرسم ازش.احتمالا روزی که رفتم واسه تست تئاتر اونجا بوده.
خلاصه که اینجوری بود.رفتیم که واسه کلاسای بعد از ظهر یکم انرژی کسب کنیم. :)