سلام رفیقان بیانی!
زیاد دیگه دارم پست میزارم میییدونم :)
ولی یه سوالی داشتم،در واقع در مورد یه موضوعی ازتون نظر میخوام.
چند وقت پیش با یکی از بچه‌های دانشگاه که تو کار تئاتره و کارگردان و نویسنده است یه ملاقاتی داشتم و دست نوشته هام رو بردم نشونش دادم.
حالا یه نمایشنامه ای نوشتم تقریبا رو به اتمامه،و روی کاغذ.
اما میترسم بفرستم براش. از یه طرفم فکر میکنم امسال فارغ‌التحصیل میشه و میره(حالا نمیدونم میخواد اون موسسه که مدیرش هست رو چیکار کنه :/ )
یه بارم بهش پیام دادم که آقا اون نوشته‌های ما رو برداشتی بردی خبری نگرفتی و گفتش که تو فکرش هستم و خیالت راحت بابت قولی که بهت دادم.
از یه طرفی آرزومه اولین نمایشنامه‌ام رو با گروهشون اجرا کنم،و میدونم اگه این کار رو انجام ندم همیشه حسرتش توی دلم میمونه. از یه طرف خیلی استرس دارم،چون خودش هم نویسنده اس میگم نکنه نمایشنامه‌ام چرت باشه؟نکنه سرش شلوغ باشه و اصلا وقت نکنه بخونه؟نکنه اصلا نخواد اجراش کنه؟و... خلاصه وقتی من به این مرحله از پرسشهای ذهنی میرسم حسابی میترسم و الان یه چند صفحه مونده به تموم شدنش دارم دو دل میشم واسه انجام این کار...
نمیدونم چیکار کنم؟بین دوستامم کسی نیست بتونه نظر بده راجع به نمایشنامه ام...