ساعت دقیقا ۵:۰۹ صبح روز ۴ اردیبهشت

از یه خواب خیلی ترسناک پریدم و دیگه خوابم نمیبره،حالا نشستم تو تاریکی و‌ به ارواح خبیثه‌ای که تو خواب داشتم باهاشون مبارزه میکردم فکر میکنم.نمیدونم چرا خوابای من انقد درگیری داره.همش در حال نجات دادن یه نفرم :/ یکی باید بیاد منو نجات بده ازین شرایط!

خب نشستم رو مبل.حس میکنم اگه پاهامو بالا بگیرم و رو زمین نزارم هیولای «زیرین»نمیتونه پامو بگیره و بکشه زیر مبل.هیولای زیرین که میدونید چیه؟!نمیدونید؟!؟!پس چی میدونید شما؟!هیولای زیرین،یه هیولای که از دنیای تخیل بچه‌های ترسو میاد و علاقه شدیدی داره به پنهان شدن زیر وسایل خونه،مثل تخت و کابینت و مبل.و دوست داره پاهای آویزون و بگیره و بکشه زیر اون چیز تا توی تاریکی با خیال راحت یک لقمه چپش کنه.پس سعی کنید مواظب هیولای زیرین باشید.

دیگه من که تا الان بیدار موندم.گفتم یکم دیگه هم بیدار بمونم طلوع خورشید رو ببینم بعد بخوابم.