خاطرات زندگی یک نویسنده

مینویسم تا یادم بماند...

من هیولا نیستم!(۱)

+ ۱۳۹۷/۵/۱۹ | ۱۷:۲۰ | •miss writer•

خلاصه داستان: داستان ما درباره یه دختره... یه دختر معمولی مثل خیلی از دخترای دیگه... دختر قصه ما با وجود مشکلاتی که داره سعی میکنه یه زندگی بی سر و صدا و اروم داشته باشه. اما با یه مشکل جدی مجبور میشه به خونه عمه اش نقل مکان کنه...و اونجاست که ماجرا شروع میشه...و میفهمه... اوضاع اون جوری که فکر میکرد نیست...


continue

من هیولا نیستم!

+ ۱۳۹۷/۵/۱۹ | ۱۵:۳۳ | •miss writer•

این اسم داستانیه که قراره به زودی بزارم تو وب

اسم کاملش برگرفته از دیالوگ جوکر(من هیولا نیستم...من فقط یه وضعیت بحرانی ام) هست.

به عنوان نویسنده ازتون فقط حمایت میخوام

با کامنت هاتون و کپی با ذکر آدرس وب شادمون میکنید :)

پارت اول رو بعد از ویرایش تو پست بعدی میزارم

امیدوارم خوشتون بیاد ؛)

about us

میترا هستم،خانوم نویسنده
اینجا براتون از دنیای جادویی داستان میگم
گاهی هم از روزمرگی هام براتون مینویسم.