من هیولا نیستم!(3)
سلام دوستان!!
بعد چند ماه یه پارت جدیدو کامل کردم به همت و تلاش!ماجرای داستان درباره یه دختر بود که به خاطر پدر و مادرش مجبور میشه پیش عمه اش زندگی کنه یه مدتی.اتفاقای داستان از روزی شروع میشه که یه همسایه جدید میاد براشون و با خودش کلی دردسر میاره.حالا این بین دختر داستان هم درگیرش میشه و...
اگه میخواید قسمتای قبلو بخونید میتونید برید به قسمت موضوعات و من هیولا نیستم رو انتخاب کنید.
یا اینکه بزنید اینجا و مستقیم برید به صفحه داستان.
منتظر نظراتون هستم.
برید ادامه مطلب و لذت ببرید :)
من هیولا نیستم!(۲)
من هیولا نیستم!(۱)
خلاصه داستان: داستان ما درباره یه دختره... یه دختر معمولی مثل خیلی از دخترای دیگه... دختر قصه ما با وجود مشکلاتی که داره سعی میکنه یه زندگی بی سر و صدا و اروم داشته باشه. اما با یه مشکل جدی مجبور میشه به خونه عمه اش نقل مکان کنه...و اونجاست که ماجرا شروع میشه...و میفهمه... اوضاع اون جوری که فکر میکرد نیست...
من هیولا نیستم!
این اسم داستانیه که قراره به زودی بزارم تو وب
اسم کاملش برگرفته از دیالوگ جوکر(من هیولا نیستم...من فقط یه وضعیت بحرانی ام) هست.
به عنوان نویسنده ازتون فقط حمایت میخوام
با کامنت هاتون و کپی با ذکر آدرس وب شادمون میکنید :)
پارت اول رو بعد از ویرایش تو پست بعدی میزارم
امیدوارم خوشتون بیاد ؛)